جدول جو
جدول جو

معنی گود انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

گود انداختن
(سَ بَ سَ رِ کَ نِ / نَ دَ)
گود کردن، چنانکه بیماری چشم کسی را: این تب چندروزه چشمهای او را یک بند انگشت گود انداخته است. (مؤلف). رجوع به گود افتادن شود
لغت نامه دهخدا
گود انداختن
گود کردن محلی، گود کردن چنانکه بیماری چشم کسی را
تصویری از گود انداختن
تصویر گود انداختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لگد انداختن
تصویر لگد انداختن
لگد پراندن ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
کندن و برچیدن موهای ریز چهرۀ زنان با نخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
کندن موهای ریز صورت زنان با نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توپ انداختن
تصویر توپ انداختن
شلیک کردن توپ، (قمار) توپ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
گود افتادن سیاه شدن بر گردیدن سرخ یا سیاه شدن اطراف زخم و قرحه یا پیرامون چشم از لاغری یا بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن انداختن
تصویر گردن انداختن
سر عجز فرود آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیر انداختن
تصویر گیر انداختن
گرفتار کردن بدام انداختن، دچار مخمصه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
((بَ. اَ تِ))
برچیدن موی چهره زنان به وسیله بند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لگد انداختن
تصویر لگد انداختن
((~. اَ تَ))
جفتک انداختن، کنایه از سرکشی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
Wave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
Net
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
Discard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
scartare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
catturare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
махати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
descartar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
capturar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
zwaaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
wyrzucać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
łapać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
махать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
викидати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
machać ręką
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
wegwerfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
выбрасывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موج انداختن
تصویر موج انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
atrapar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی